فقط بیست روز مونده ....
داشتم فکر می کردم که سخت ترین کار دنیا چیه؟ خیلی فکر کردم ذهنم همه جا رفت و گشت و پیدا نکرد کاری به جز مادر بودن. سخت اینه که نه ماه عاشقانه فرزندی رو در بدنت بزرگ کنی کلی سختی و زحمت تحمل کنی کلی آرزو رو زیر پات بزاری ثانیه ها و دقیقه ها رو برای دیدن و در آغوش کشیدنش بشمری و منتظر بمونی و هر لحظه بدون اینکه مطمئن باشی صداتو می شنوه باهاش حرف بزنی و قربون صدقش بری و نازش رو بکشی بدون اینکه مطمئن باشی قدردان زحماتت هست یا نه از شیره ی جانت بهش بدی تا بزرگ بشه و قد بکشه ، شب ها رو بیدار بمونی تا اون خواب های رنگین ببینه و راحت بخوابه ساعت ها با دلهره و نگرانی بالای سرش بشینی و نفس هاشو بشمری تا یه وقت کوتاه...