پنج ماهگیت مبارک
سلام دختر قشنگم.پنجمین ماه از زندگی شما هم گذشت و شما وارد ماه ششم شدی.این ماه کارای جدیدی یاد گرفتی.قهقهه های بلندی میزنی و ذوق میکنی پاهاتو تو دستت میگیری کلی باهاشون بازی میکنی.دامنتو میکشی بالا یاد گرفتی سرتو برگردونی و مامانی رو نگاه کنی.با اسباب بازیهات بازی میکنی.پاهاتو بالا میگیری و به پهلو میچرخی اسمتو تشخیص میدی و تا صدات میکنیم سرتو میچرخونی هر چی که جلوی دستت بیاد هم زود میکنی تو دهنت.حباب درست میکنی و بیشتر وقت ها هم سه تا از انگشتاتو تو دهنت میزاری و با اب دهنت سرو صدا در میاریالبته غرغر الکی هم زیاد میکنی و همش دوست داری پیشت باشم و باهات بازی کنم
چند تا عکس از این ماه برات میزارم جیگرم.پنج ماهگیت مبارک باشه عسلم
ادامه مطلب رو فراموش نکنید.
آرنیکا زود فهمیده که روی شونه های باباش جای خیلی خوبیه برای بازی کردن.
راستی اون تابلو مادر و دختر که تو عکس میبینی رو خاله ندا زحمت کشیده و برات نقاشی کرده مرسی خاله جونش خیلی قشنگه
این قطار خوشگل رو خاله پانته آ زحمت کشیده و خریده خاله جونش مرسی
عزیزم از فردای تولد بابا حمید من برات فرنی درست کردم و شما هم خوردی و دوست داشتی امیدوارم غذا خوردنت مثل شیر خوردنت حرص منو در نیاره و منم تلاش میکنم برات خوشمزه ترین ها رو بپزم.
غذا خور شدنت مبارک گلم.
خاله سمانه و النا جون اومدن خونمون و ما هم تند تند از شما دو تا فرشته کوچولوی بامزه عکس گرفتیم تا اون موقعی که النا جیغ نزده چون کلا کم پیش میاد النا خوشگله جیغ نزنه
امیدوارم شما دو تا دوستای خوبی بشین مثل ماماناتون که دوازده ساله باهم دوستن و مراقب باشین موهای همو نکشین و کتک کاری نکنید.
ای وای آرنیکا دماغ النا رو ول کن مامان همین الان نصیحتت کردم.این چه کاریه کردی؟