هشت ماهگی رایبد
سلام عشقای من رایبد خوشگل من هشت ماهه شدی و یک دنیا دوستت داریم قبلا فکر میکردیم خانوادمون تکمیله اما با ورود شما عشقمون و زندگیم و خانوادمون تکمیل تر شد انشالله چشم بد از هممون دور باشه خوشگل مامان غذاخور شدی شش ماه و نیم که شدی شروع کردی چهاردست و پا رفتن اولش اروم میرفتی و میوفتادی اما الان اووووف اما خیلی شیطونی دیگه همه جارو میگیری راه میری یه کوچولو مونده تا کامل راه بیافتی هفت ماه و چهار روزت که بود یه دندون دراوردی و تو یک هفته چهار تا دندون دراوردی مرواریدای قشنگت مبارکت باشه عزیز دلم خور دیگه معلومه شما پسری و شیطون تری زبل تری و میخواهی سریع راه بری این روزا واقعا به هیچ کارم نمیرسم مخصوصا روزا که همش به من میچسبی بله میچسبی خیلی به من وابسته هستی هر جا میرم فقط دنبال منی با اسباب بازی هات خیلی خوب بازی میکنی عسل مامان عاشق خواهرشه از مدرسه که میاد سریع میری سراغ کیفش و این اتاق اون اتاق دنبال آرنیکا میچرخی